مادرااااااااانه

من فقط لم داده بودم که.......

واسه خودم لم داده بودم که یهو تلفن زنگید و ما رو واسه جشن تولد یه نی نی دعوت کردن منم که سرم درد میکنه واسه تولد واسه خودم لم داده بودم که سر و کله حمید جونم پیدا شد اگه گفتین توو دستش چی بود یه بلیط تئاترکمدی موزیکال که مدتها بود جور نمیشد بریم و این یعنی 3ساعت خنده از ته دل واسه خودم لم داده بودم که خبر رسید یکی از دوستامون واسه تولد خانومش دعوتمون کرده و این یعنی 5-6 ساعت بترکون واسه خودم لم داده بودم که سونیا عزیزم sms زد "سلام نفس جونم خدا خواست و بالاخره جواب آزمایش منم مثب شد" و این یعنی یه دنیا خوشحالی برای من و ساعتها اشک شوق ریختن واسه خودم لم داده بودم که باز هم خبری خوش از خود بیخودم کرد که میگف...
7 اسفند 1390

ظاهرا" همه چی آرومه.....

درسته! ظاهرا" دوباره همه چی آروم شده مدتها بود که تمام فکر و ذکرم اومدن نی نی بود و نیومدنش آرامش زندگیه قشنگمو بهم زده بود اما الان دیگه به لطف خدا و کلاس یوگا و محبتهای مثال زدنیه حمید عزیزم به یه آرامش نسبی رسیدم مدتها بود که یادم میرفت خدا رو بخاطر داشتن حمیدم شکر کنم و چقدر ازین بابت متاسف هستم اما الان دیگه هر روز صبح با یه بوسه گرم چشمامو باز میکنمو همونجا میگم خدایا شکرت من همین آرامش رو میخوام چه با نی نی چه بی نی نی خبر اول : نی نی خیلی بی ادبی که به مامی کادوی تولد ندادی! معلوم هست تو به کی رفتی؟ البته خودم میدونم به کیا رفتی خبر دوم :مامان دکترشو عوض کرده و خانم دکتر جدید براش عکس رنگی و تست...
2 بهمن 1390

مامان متولد و سپس متحول میشود ها ها ها!!!

بازم دی ماه ماه تولد من! عزیز دلم من خیلی عاشق تولد بازیم اما از پارسال که وارد دهه30 از زندگیم شدم حسابی لجم گرفته از اولشم از 30 سالگی متنفر بودم منکه عمرا" امسال شمع 31 رو فوت کنم نهایتا" 21رو میفوتم بازم دی ماه! ماه کریسمس, ماه نو شدن سال میلادی, ماه بابانوئل بازم دی ماه! ماهی که میخوام متحول بشم! ماهی که میخوام خودمو توی دستای خدا ببینمو همه چیو به خودش بسپارم عشق من اگه امکانش بود سعی میکنم با بابایی بیام دنبالت منتظر باش اگه دوست داشتی باهامون بیا اگرنه هم اشکالی نداره چون میدونم دست خوب کسی سپردمت پس نگرانت نمیشم به بازیت برس راستی اگه بیای میشی "فرشته ای از جنس مهر" چون فرشته هایی که اینماه بیان توو دله مامانشون به امید...
1 دی 1390

خداجونم خیالت راحت ایندفعه نی نی نمیخوام!!!

سلام خداجون... خوبین؟ حتما" الان میخواین بپرسین من چطورم آره؟ از حال من بگذریم فکر کنین همه چی خوبه خدا جون یه خواهشی داشتم...میشه یکبار بیاین پایین! میشه بیاین ببینین مامانایه منتظر این پایین توو چه حالین؟ باور کن ازون بالا نمیشه به عمق ناراحتیشون پی برد!!! خدا جون دیروز وقتی پری برای اولین بار توو زندگیم عقب افتاد حالمو دیدی! وقتی از آزمایشگاه برای آز.خون وقت میگرفتم صدای قلبمو میشنیدی؟ وقتی توو راه صلوات میفرستادمو نذرامو به خودم یاداوری میکردم کجا بودی!! بخاریه ماشینو که روشن کرده بودم پس چرا وقتی رسیدم آزمایشگاه دستامو پاهام یخ کرده بودن تو میدونی؟؟ متوجه شدی وقتی خانومه گفت یکساعت دیگه جوابش مشخص میشه فقط به این ...
1 آذر 1390

میشه بیای؟؟؟

سلام عزیز دلم میشه اینماه بیای؟ عزیزم ماه گذشته که خانم دکتر اجازه ندادن شما بیای  طی دوماه آینده هم بخاطر مسائلی که خودت میدونی من نمیتونم بیام دنبالت  پس میشه لطف کنی اینماه که مامی به کمک خانوم دکتر داره دوپینگ میکنه دیگه ناز نکنیو بیای میای؟ نمیای؟ یه عالمه چیزای خوشگل برات خریدم اگه نیای همه رو میدم نی نیه همسایه حالا ببین ...
4 آبان 1390

مامان بد اخلاق میشود

سلام عزیز دلم حدودا" ٣ ماهیه که برای دوباره اومدنت دارم تلاش میکنم  اما احساس میکنم تو واسه اومدنت عجله ای نداری بنابراین تصمیم گرفتم که دیگه همه وقتمو صرف اومدن شما نکنم   خلاصه اومدم دعوات کنم دیگه ناز و نوازش بسه  نی نی که قدر مامان و بابای به این خوبیش رو ندونه و عجله ای واسه اومدن نداشته باشه باید باهاش همینجوری رفتار کرد اینجوری خوبیش اینه که با اومدنت خوشحال میشم و با نیومدنت افسوس وقت از دست رفتمو نمیخورم دوستت دارم نی نیه سربه هوا ...
3 مهر 1390

فصلی جدید از عشق ما

سلام نفس مامانی الان بیشتر از 6ساله که منو بابایی با هم مزدوج شدیم...بعد از اینهمه سال احساس کردیم که جای یه نی نی بین ما دوتا خیلی خالیه! بنابراین تصمیم گرفتیم تا تو رو بیاریم پیش خودمون... اما تازه فهمیدم اینجا صف مامانایی که منتظر نی نی هستن خیلی شلوغه! ولی مامان نمیتونه دیگه تو صف وایسه...اخه دیگه طاقت دوریتو نداره... واسه همین فرشته ی کوچولوی من تا مامان مقدمات اومدنت رو به اینجا فراهم میکنه برو پیش خدا و ازش بخواه تا تو رو زودتر توی دله مامانی بذاره افرین نفس مامان....ببینم چیکار میکنی ها ...
10 خرداد 1390