مادرااااااااانه

دل شکستن هنر میباشد!

1391/7/20 16:15
نویسنده : مامی/آقای پدر
1,235 بازدید
اشتراک گذاری

به نامِ خدایی که این روزها مهربان نیست!!!

منفی شد

بله به همین راحتی یه خدا میتونه پشت کنه به همه ی ذکرگفتن هات/ به همه ی دعاهات/ به همه ی اون چیزایی که تو فکر میکنی براش اهمیت داره/ همان هایی که به سختی کنار میگذاری تا دلش را بدست بیاری

این چیزا میتونه از یه لاک نزدنِ ساده شروع بشه تا هزارجور دعا که از اینور و اونور بهت میگن معجزه میکنه برات بخون/انجامش بده!!!

منتی نیست خودم تصمیم گرفته بودم که اینکار ها رو بکنم و فقط برایِ دلِ خودمو آرامش درونمو خشنودی اون بود! اما خُب دروغ چرا فکر میکردم براش مهم باشه!

خدایا کاری که در حقّم کردی کمرشکن نبود اصلا" نگرانم نباش و خودتو ناراحت نکن تو فقط بدجور دلم رو شکستی که اون هم مهم نیست

امان

امان

امان از روزهایی که دلت از دستِ خدا هم پُره....

خدایا با همین حالِ داغونمو اشکایِ سرازیر روی گونه هام میخوام یه چیزی بهت بگم اما فکر نکن میخوام شرمندت کنم یا اینکه میخوام خجالت بکشی نه باور کن اصلا" اینجوری نیست میخوام بگم:

 "خدایا شکرت" من هنوزم دوستت دارم

نه بخاطرِ نامهربونی هایِ این روزهات

بلکه بخاطر وجودِ سلامت و نازنینِ حمید/مامانم/بابام که با ارزشترین هایِ زندگیِ من هستن/ شاید اونا کسایِ دیگه ای رو دارن که اندازه ی من براشون عزیز باشه و حتی جایِ منو براشون پُر کنه اما من فقط اونا رو دارم پس لااقل تا من نفس میکشــم حواست به اونا باشه / خیـــــــــــــــــــــــــــــــلی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (66)

مامان یاسمن ومحمد پارسا
20 مهر 91 16:08
عزیزم خدا برای شنیدن صدای ما نیاز به فریاد ندارد.ما برای شنیدن صدای او نیاز به سکوت داریم.امیدوارم لحظه های ساکت زندگیت پر از صدای خدا باشد

من قول میدم ازین به بعد لال بشم شاید صدایی بشنوم!
به هر حال ممنون
مامان آرشینا
20 مهر 91 16:39
دوست خوبم سلام،خوشحال میشم باهاتون آشنا بشم و تبادل لینک داشته باشیم.عزیزم این روزا رو خیلی ها پشت سرگذاشتن .صبور باش .برات دعا میکنم خیلی زود یه نی نی خوشمل بیاد تو دلت.آمینننننننننننننننننن.دوست دارم یه کم صبوری کن به خدا همه چی درست میشه.بوسسسسسسس برای دوست خوبم

حق با شماست مامانِ آرشینا جونی
ممنون بابتِ خوبیهاتون
آزاده
20 مهر 91 16:56
سلام خانمی چقدر عجولی. این همه سال نی نی نخواستی ولی حالا که می خوای دوست داری خدا جونی زودی بهت بده!!منم الان 1 ساله که نی نی میخوام ولی فعلا که ازش خبری نیست ولی بازم راضی ام به رضای خدا.

امیدوارم تا همیشه همینجوری متوجه غمِ توو دلِ من نباشی!!!و هیچکدوم از اتفاقاتی که توو این دوساله برای من افتاده رو تجربه نکنید و همچنان راضی بمانید به رضای خدا جونی تون.
آسیه
20 مهر 91 20:13
خدایا حواست به دوست جون من باشه

دیدی چی شد مامانِ نیاز کوچولو:-(((
عاطفه
20 مهر 91 21:39
سلام عزیزم.نمیدونی چفدر ناراحت شدمو بغض کردم وقتی فهمیدم منفی شده....یه جورایی اخر کار خودمو هم فهمیدم....نمیدونم خدا چیو میخواد بهمون بگه که اینقدر منتظرمون میذاره.شاید واسه بقیه این انتظار خیلی سخت نباشه ولی واسه ماهایی که انقدر صبر میکنیم ...امیدوار میشیم بازم امیدمون ناامید میشه این انتظار کشنده هست....
فقط میتونم بگم به امید اینکه خیلی زود زود بیای بگی که طبیعی باردار شدی...امیییییییییییییییین

روزی که من وقت سونو داشتم یه خانوم جوونی قبل من اونجا بود که توی سونوش دوتا قلب دیده شد یعنی دوقلو باردار بود فکرشو کن با اولین آی یو آی دوقلو شده بود! پس اینجوری فکر نکن عزیزم ایشالا که خدا با تو مهربون باشه...
kiyanaz
21 مهر 91 13:00
ای جانم بمیرم برا دل شکستت واسه انتظارت کاش پیشت بودم بغلت میکردم تا گریه کنی سبک شی.......

بمیرم برا حالت...خوب بار اول ممکنه منفی بشه بازم فک کنم اگه اشتباه نگم چون خیلی تو این زمینه اطلاع ندارم بعد از یک ماه میشه دوباره انجام بدی هر ماه احتمالش 25 درصده چه ازین روش چه از طریق طبیعی...

فدایِ همه ی مهربونیهات...

ازاده مامانه هانا
21 مهر 91 13:02
عزییییییییییییییییز دلم ناامید نشو خانومم
خدا میشنوه میبینه چی صلاح میدونه نمیدونم
خیلی دوستت داره که این قلب مهربونو بهت داده

نمیدونم چی بگم با هزار امید اومدم وبتو باز کردم فکر میکردم مژده میدی

خدایا دل دوستمو نشکن خبببببببب
ببین چقد دوست داره ببین دلش چی میخواد حواست هست؟

خدا میتونست صلاحش رو توو دلخواسته م قرار بده اما اینکارو نکرد!!!


مامان ستاره
21 مهر 91 19:23
سلام عزیز دلم.با هزار امید اومدم سراغ وبت.فدای دل شکسته ات.اما باز هم صبوری کن.میدونم خیلی سخت.اما یه چیزی که با چشم خودم دیدم و واست میگم شاید اروم شی.خاله شوهر من با یه جانباز 70 درصد ازدواج کرده البته 20 سال پیش.بماند که خودش از شوهرش 10 سال بزرگتره.اوایل زندگیشون شوهرش به دلیل جانبازی نابارور بود خانم کلی از روشهای مختلف علمی و غیر علمی استفاده کرد تا اینکه شوهره اوضاعش ردیف شد.حالا که اون خوب شد خانم به دلیل سن بالا مشکل پیدا کرد و باردار نمیشد.همه روشهای موجود و امتحان کردند.به شدت هم از طرف خانواده شوهر بی معرفتش که گذشته رو فراموش کرده بودند تحت فشار بود تا اینکه بالاخره تو سن 54سالگی در عین تعجب همه دو قلو حامله شد الان بچه هاش 4سالشون.خدارو شکر سالم سالمند وفوق العاده باهوش.پس دوست خوبم ناامید نباش.دلهای زیادی باهات هستند وبرات دعا میکنند.ببخشید طولانی شد.

مامان ستاره ی عزیزم منم دردم همینه که همه نرماله و فقط خداست که نمیذاره اتفاقای خوب برام بیفته با اینکه قدرتش رو داره لطفش رو داره اما برام کاری نمیکنه

مریم(رایان و باران)
21 مهر 91 21:41
الهی فدات شم عزیزم. کاملا درکت میکنم چون من هم حالو هواتو داشتم ولی میبینی که حالا 2 تا شیطون دارم که پدرمو درآوردن. به امید روزهای شاد و پر مشغله برات

مامان مریم تو و اون فسقلی هایِ نازت همه ی امیدِ من هستین...
رويا
21 مهر 91 23:51
سلام
خوبه كه هنوزم ميگي خدايا شكرت

ترســـــم ازینه که یروزی اینم از زبونم بیفته/ واقعا" میترسم!!!
مامان سمانه
22 مهر 91 2:43
نميدونم چي بايد بگم كه آروم شي اما ميدونم اين طور وقتها فقط كافيه براي مدت كوتاهي خودت و به جاي طرف مقابل بذاري تا با تمام وجود بتوني بهش بگي چقدر دلت ميخواد بتوني براي لحظه اي هم كه شده دوست داري غمش و به يدك بكشي تا بدونه تنها نيست و تو هرشرايطي كنارشي.

برایِ یه ثانیه هم نمیذارم که دردمو بکشی/ واقعا" کنارِ خودم حسّ ات میکنم/با همه ی وجودم.
مامان سمانه
22 مهر 91 2:47
اينقدر عصبي شدم كه خودم هم متوجه نشدم چي گفتم

من نباشم تا ببینم تو با اون نی نیه توو دلت عصبی بشی:-*

مرضیه
22 مهر 91 8:56
نفس جونم یعنی نباشم که ناراحتیتو ببینم اگه بدونی الان چه حالیم ... کاش پیشت بودم و می تونستم کمی درد دلتو سبک کنم نمی دونم چجوری ولی کاش می تونستم
بخد انقدر دوستت دارم که دردت درد خودمه امیدوارم خدا هر چه زودتر صلاحشو برا اساس خوشحالی تو بذاره و به خواسته ی دلت برسی عزیزم ....... سعی کن آروم باشی ...... به چیزای خوب فکر کن ..... حتما" درست می شه خدا کنه

مرضیـــــــــــــــــه جونم مرسی که پیشمی/ مرسی که انقدر خوبی/ دوست ندارم دردم دردِ تو باشه /نمیخوام غمم غمِ تو باشه/ تو بخندی منم همه چی یادم میره

مامان یاسمن ومحمد پارسا
22 مهر 91 9:16
عزیزم اگه از حرفم ناراحت شدی معذرت می خوام قصدم ارام کردنت بود

الهی فدات شم چیزی نگفتی که ناراحتم کنی!واقعا" حاضرم لال بشم تا صدایِ خدا رو بشنوم جدی میگم باور کن...

مامان یاسمن ومحمد پارسا
22 مهر 91 9:32
عزیزم منم یک بار این کار و کردم تو یزد خدا میدونه تو چه شرایطی بودم وقتی پاسخ ازمایشم منفی بود وچه حرفها که تا عمق جونم را سوزاند از طرف .... و وقتی اومدم شهرمون اپاندیس و بعد حاملگی خارج رحم و لوله رحمم که برداشته شد و یه لوله نصفه نیمه که اونم بخیه شده بود ودکترا که بهم گفتند دیگه هیچوقت بچه دار نمیشی وبعد از اون هشت سال انتظار در نا امیدی اما اینو بگم که همیشه امیدم به خدا بود می دونستم بلاخره جوابمو میده عزیزم امید تو به خدا از دست نده وفقط از خودش بخواه نازنینم ارزو می کنم زودتر از من جوابتو بگیری

منم وقتی توی آزمایشگاه خانوما پچ پچ میکردن که منفیِ ها بهش بگین!!! همه ی حرفایی که آروم میزدنو میشنیدم یهو همون موقع سرم داغ شد خیلی زیاد ولی دستام یخ بود و بغض توی گلوم/ خیلی سخت بود خدا نصیبِ هیچکس نکنه!!!!
مامان یاسمن ومحمد پارسا
22 مهر 91 9:59


عزیزمی
منتظر
22 مهر 91 10:14
سلام مامی جون ...اولین باره که به وبت سر می زنم .منم یه مادر منتظرم.3 سال و نیم که منتظرم که یه بار جواب مثبت از خدا بگیرم ...خسته ام از بی بی چک هایی که هیچ وقت مثبت نشد و دعاهایی که مستجاب نشد.از ترس هیچ وقت نداشتنت خسته ام و...دلگیرم از خدایی که با ما نامهربونی میکنه. من لینکت می کنم بهم سر بزنی خیلی خوشحال می شم

نمیدونم چی بگم دوستم! :-(
پگاه مامان آرتين
22 مهر 91 10:33
زيزدلم حس وحالت طبيعيه.ولي چون من دقيقا شرايط شماروداشتم يك نصيحت دوستانه مي كنم.اصلا ازلحاظرواني به موضوع فكرنكن.وبراش زمان تععيين نكن.اينكارفقطاسترس آدمو افزايش مي ده.بذارهرموقع خودش خواست بياد خودترو راحت وآروم بگير وبه برنامه هاي ديگه بپرداز.جدي مي گم استرس وانتظاار سمه.
نشدم كه نشد فداي سرت.وقت زياده ودوست من جون وپرانر‍ي.بياعكساي آرتينوببين.اونم بعديك انتظار نيني ماشد.حالا ببين چه زودگذشتقوي باشششششششش

از لحاظِ روانی که آرومم وقتی امید دارم اما یوقتایی دلِ آدم میشکنه یجوری که صداشم میشنوی! و این سخته/ امیدوارم هیچکس تجربش نکنه

مینا مامی پویان
22 مهر 91 13:06
قربونه دل مهربون و بزرگت بشم منننننننننن

نمیدونم چی بگم تا بتونم یه خورده ارومت کنمممممم

دلم دیگه بزرگ نیست!!!
فری نام
22 مهر 91 13:54
نفسم
تو هم که از توکلت به نفس نفس بیفتی کار ما زار می شود
این قدر روزهایی داشته ام که سخت بوده
که از صمیم قلب رویم را برگردانده ام از خدای همیشه صبورم
آنقدر این شعر خدا زنگی خدا مسته رو خوندم با خودم
و اینقدر الان شرم دارم از خودم و از خدای خودم. چرا که هر بار بهم ثابت شد همش به نفعم بوده...
تمام این نبودن ها. نداری ها. نشدن ها
به حکمتش شک کنی باختی زندگیت و نفس
همین که مرد به این محکمی کنارته
همین که سایه اش اینقدر عاشق روی سرته
همین که سلامتی. زیبایی. پر از انرژی
یه روزی میاد که خیلی دور نیست و تو میشینی کنار من و میگی که فرینام خوابم میاد
این جقله خیلی بد خوابه
یه روزی که خیلی دور نیست
مراقب خودت باش مهربونم

حرفایِ آرامش بخشت رو قبول دارم اما توی زندگیم هیچوقت زیر بارِ"حکمت" خدا نمیرم چون اونقدر قدرت داره که سرنوشت رو جورِ دیگه ای رقم بزنه برات/ همونجوری که خودت دوست داری/ بیشتر از اینکه نبودنِ این بچه آزارم بده این اذیتم میکنه که امیدم ناامید میشه و تجربه ی شکست هم که همیشه آزاردهندست
به امیــــــــد شنیدن صدای نق نق جقله و بیخوابی هاش:-)

ازاده مامانه هانا
22 مهر 91 15:01
مراقب خودت باش
..........................................................................................................................................................................................
جای خالیو خودت پر کن
میدونی تو قلبم چی هست
به قلمم نیومد هرکاری کردم
خیلی دوستت دارم اما

چه خوبه که تو همیشه هستی آزاده جونــــــــــــــم:-*

فری نام
22 مهر 91 16:22
دلت شکسته
میدونم
اما سکوت کن
چیزی نگو
چیزی نگو که بعده ها پشیمون بشی عزیز دلم
راضی باش به چیزی که رقم زده برات
راضی باش و لذت ببر از روزهات
نکنه بعده ها مثل من روزی هزار بار شکرش کنی به خاطر نداده هاش!
نفسم خدا نیستی که بدونی
شاید مقدر شده که یکم دیرتر بیاد تا شرایط خیلی فراهم تر باشه برای حضور عزیز و نازنین فرشته ات

آخ که من چقدر میخندم و دلم خنک میشه وقتی ناله میکنی از دستش

آخ که چقد دوست دارم دلِ تو خنک بشه آخ آخ آخ که چقد دلم میخواد تو بخندی:-)

kiyanaz
22 مهر 91 21:58
سلام عزیز دلم امیدوارم خوب باشی

سعی کن بهش فکر نکنی دلتو میفهمم صداشو حس میکنم نذار بشکنه قوی باش ...خیلی وقتا اشفتگیهای روانی مانع بارداری میشن...پس برای بارداری سعی کن از همین الان نارارحتی رو بذاری کنار
نفس جون دفه قبل طبیعی باردار شدی دیگه پس تو باردار میشی مطمئن باش خدارو شکر که مشکلی هم ندارین پس باید فقط ذهنت اروم باشه گلم

وقتی کیانازم هست آرومه آرومم:-*
مامان ستاره
23 مهر 91 8:34
سلام.امیدوارم یه کم اروم تر شده باشی.بهترینها رو برات از خدا میخوام وهمیشه به یادتم.

به لطفِ همسرم و دوستایِ خوبی مثه شما روبراهم شکــــر
مامان احسان
23 مهر 91 15:07
سلام دوستم باز هم توکل کن باور کن باور کن که خدا هست و. میبیندت باور کن همیشه بهترین هارو برات میخواد

:-(
ثمین
23 مهر 91 18:32
خدایا حواست به دوست جون ما باشه

حواسش نیست! اصلا" هم نیست
ادم برفي
24 مهر 91 9:36
خدايا بگم قهر قهر تا روز قيامت مياي اشتي و بهم بگي خودم نازت را خريدارم
بدجور اين روزها دلم برات تنگ شده..................
گريه كن عزيزم هيچكس مثل من نمي دونه چقدر بار سنگيني اين روزها را گريه سبك مي كنه

انگار چشام منتظر بودن تا یه کسی پیدا بشه و بگه گریه کن اونوقت بدونِ هیچ وقفه ای یه دلِ سیر اشکاشو سرازیر کنه و الان همون لحظه ی انتظار بود...
پگاه مامان آرتين
24 مهر 91 12:02
سلام گلم خيلي دوست دارم كلامي بات صحبت كنم وآرومت كنم.اگه صلاح دونستي توسايت آرتين يك جواب ok ده تلم بدم يابدي صحبت ميكنيم.بيا عكساي آرتينوببين جديد گذاشتم خاله نفس مهربونننننننننننننننننن. خواستي اين نظرو حذف كن.بهتره

قربونِ تو که اینهمه به فکرِ آروم کردنِ منی حتما" میام عزیزم
مامان سارا
24 مهر 91 17:16
نفس تو رو خدا اینطوری نباش
خیلی اعصابم خورد شد وقتی این پستو خوندم .عزیزم مگه نمی گی قدرت خدا انقدر زیاده که می تونه سرنوشت آدمارم عوض کنه ؟
پس امیدت به قدرت خدا باشه .
خداجون از قدرتت استفاده کن دیگه .
نفس یه نی نی می خواد فقط . خواهش می کنم یه فرشته براش بفرست .
خدایا همه دوستت داریم و راضی هستیم به رضایت تو .

ممنون سارایی عزیزم و عذرخواهی بابتِ اینکه ناراحتت کردم حتما" به همین زودی جبران میکنم:-*
غزال مامان آرتین
24 مهر 91 20:10
الهی من قربونت بشم. نبینم ناراحت باشی و دلت شکسته باشه. عزیز دلم صبور باش. من مطمئن مطمئنمممممممممممممم که به زودی مامان میشی! حالا ببین کی گفتم!!!!! اصلا به نظرم محل نی نی نده بذار خودش دلش تنگ بشه و بپره تو دلت در ضمن من دوست خندووووووووووون میخوام ها! آرتین بوس تفی تفی میفرسته مخصووووووووووووص!
دوستت داریم

یه مدت محل نذاشتم بازم نیومد / اون میخواد خدا نمیخواد!!!
من فدااااااااااااایِ این بوس تف تفی های پر از انرژیِ آرتینم:-*
منتظر
25 مهر 91 13:10
امیدوارم توی موضوعات وبت یه روز از همین روزا بنویسی بعد از بارداری

ممنون از لطفِ زیاد و دقتِ نظرت :-)
عاطفه
25 مهر 91 13:13
نفس جون میشه بگی چنتا فولیکول داشتی که ای یو ای کر دی؟

همه رو کامل برات ایمیل کردم عزیزم
عاطفه
26 مهر 91 12:34
سلام عزیزم.کجایی پس.ناراحتیتو نبینم گلم.ایشالا به زودی جواب میگیری و میای میگی شدی مامان مریم مهربونننننننننننن

چقد تو خوبی عاطفه...
صوفی
26 مهر 91 13:08
حق داری، راست می گی. نمی شه گفت اشکال نداره، نمی شه... اما می شه گفت نفس جونم به قلب پاک خودت زیباترین آفتاب بعد از بدترین طوفان هاست... دوستت دارم دوستم...خیلی... خدای مهربون عزیزانت رو در پناه خودش صحیح و سالم حفظ کنه

همین الانم اگه میداد باید کلی روش کار میکرد دیگه نمیدونم چه آفتابیِ که انقدر طوفانش دردناکِ!
دوستت دارم صوفی جونی
مامان فاطمه
26 مهر 91 18:53
سلام عزیزم اولین بارکه به وبلاگ شما میایم خدابزرگه براتون ازته دل دعامی کنم درضمن خوشحال میشم به وبلاگ بهاره من هم بیاید

لطف کردین فاطمه ی عزیزم/ در اولین فرصتِ مناسب چشم حتما" میام
ثمین
27 مهر 91 10:40
راستش به منم حواسش نیست! ولی دعا میکنم حواسش به تو جمع شه! تو هم واسه من دعا کن!
دردمون مشترکه! مشکلمون یکیه! منم عین خودتم!

ثمین جــــــــــونم خوبه که هستی اما کاش درد مشترک نداشتی! :-(
پگاه مامان آرتین
27 مهر 91 12:25
سلام دوستم خوبی.امیدوارم قوی وخوشحال.غمتو فراموش کن. باشییییییییییی.وقت کردی بیا پیش ما

یه فرصت کوچیک بده با کمال میل میام
مامانی درسا
28 مهر 91 1:57
عزیزم نفسم میدونم چی میگی کلمه به کلمه شو درک میکنم شما خوندی میدونی که یه روزی منم مثل شما گل خواهرم بودم کشیدم ناامید شدم .... ضجه زدم ناله کردم پرخاش کردم اما بعدش فقط یه جند روز بعدش دوباره نالیدم دعا کردم و طلب بخشش و امید به آینده ..... خدایا شکرت که منو ناامید نکردی حالا وقتشه وقت امید دادن به زندگی گل خواهرمه .... الهی آمین

مامان درسا خیلی خیلی دوستت دارم:-*
خاطره مامان بردیا
28 مهر 91 10:17
نفس جونم بازم نا امید نشو. باور کن هنوز دیر نیست. می دونم خیلی سخته اما تنها راهش صبوریه... به امید خدا به همین زودیا با یه خبر خوب خوشحالمون می کنی خصوصیت هم چک کن گلم

چی بگم....
مهی
28 مهر 91 11:13
سلام مامی خانومی(عجب اصطلاحی)
راستش از روحیه شادی که تو پست ها نشونش می دادی خیلی خوشم می اومد اما این اخریا خرابش کردی...عزیزم منم بیشتر از یه ساله که منتظرم با این تفاوت که من خودم مشکل دارم اینجوری خیلی بدتره پیش همه فامیل شوهر و خود شوشو شرمنده ام...
عزیزم امیدوارم به ارزوی تو دلت برسی الهی امییییییین.دوست داشتی بهم سر یزن.راستی اومدی تو وبم رمزتو واسم بذار دلم میخواد ببینمت گلم

مهی عزیز اگه به قول شما بعد از اونهمه پستپرانرژی بازم کمرم خم نمیشد و پانرژی مینوشتم دیگه باید به انسان بودن شک میکردی عزیزم! یوقتایی دیگه آدم توانش کم میشه/ اما بخاطر دوستان عزیزی مثه شما هم که شده به رویِ چشـــــــــم زین پس پرانرژی تر مینویسم تا آزرده دل نشی عزیزم:-*
مهی
29 مهر 91 18:10
افرین گلم هرچند که افسردگی از کل وبم میباره اما من و تو باید شاد باشیم به خاطر همون عزیزایی که خودت گفتی

فدات عزیزم :-*


واااااااااااااااای عزیزم این بلاگفای لعنتی به من رمز نمیده! نمیتونم برات کامنت بذارم!! لطفا" ایمیلت رو خصوصی برام بذار میام پیشت...
وبلاگ تو 4امین وب از بلاگفاست که دیگه رمز به من نمیده!!!!!!!!!!!!!!
آرام
30 مهر 91 1:11
سلام عزیزم..نمیدونم چی باید بگم ..فقط میتونم بگم خدا ماهارو خیلی دوست داره چون دلش میخواد همش التماسش کنیم و همش خدا خدا کنیم..پس خدایا شکرت

نگرانم این نوع دوست داشتن کار رو به جاهایِ باریک بکشونه!!!
مامان مری
30 مهر 91 9:03
با تمام وجودم میتونم بفهمم چی میکشی
لینک شدی


:-(((
مامان آروین
30 مهر 91 13:50
سلام
درست میشه. مطمئنم.
استرس داروی ضد بارداریه. اینو میدونید؟؟
پس لطفا مصرفش نکنید تا نی نی تون بیاد.

خیرِ سرم اینماه اصن استرس نداشتم بازم نیومد اما بازم چشـــــــــــــم :-*
مامان ستاره
1 آبان 91 14:40
سلام.ایشالا بهتر شده باشی.من همچنان هر روز به فکرتم.به امید روزهای خوب.

تو عزیزِ دلِ منــــــــــــی/ به لطفِ شما خوبم ممنون :-*



مامان بهی
2 آبان 91 14:51
عزیییییییییییییزززززززززززززززززززم فدات بشم من ناراحن نشیا یه موقعععع خدا خیلی بزرگتر از این حرفاس خیلیییییییییی

همینطوره عزیزم
دخترک
3 آبان 91 14:27
سلام نفسسسسسسسسسسس
خوبی؟
میفهممت.باهمه وجودم... چراخدا به اونایی که لایقش نیشتن ده تا میده ولی به تو...
حتماحکمتشه
دیرمیادعزیزتربشه
این روزای سختم میگذره...
ازاینکه هنوز شکرگذاری فهمیدم خیلی باشعور و فهمیده ای...
یه نذرکن واسش...
شاید خدامهربونترشد...
کنارتم نفس جون...
هرچنداز راه دور


چی بگم :-(((
مرسی بابتِ همه ی خوبیهات :-*
مهی
4 آبان 91 12:51
و من همچنان منتظر رمز


گذاشتم برات عزیزم




مینا مامی پویان
5 آبان 91 0:58
نفسم بیا اپ کن دلم برات تنگیده

هه ههههههه
میام عزیزم درست حسابی هم میام :-)

رویا
7 آبان 91 15:35
سلام
چرا نمیای؟؟

میام رویایی/ اندکی صبـــــــــــــر
جيگر مامان
8 آبان 91 17:13
سلام
الهيييييييييييي
ميكرو كردييييييييي عزيزممممممممم

نه عزیزم میکرو نکردم
یلدا
9 آبان 91 11:09
منم الان جواب منفی گرفتم برای چندمین بار وبعد از 10 سال -بایدو خدارو شکر کنی چون هم وقت زیاد داری هم پدر و مادری که بهشون تکیه کنی تا وقتی جواب تست منفی شد بری با مادرت درد و دل کنی براش گریه کنی اما من چی...

دوستِ خوبم اشتباه متوجه شدی! من مامان بابام هیچ کدوم ازین جریانات رو نمیدونن!! وقتی جواب تستم منفی میشه خودممو خودممو خودم/ حتی خدا هم نیست!!!
منتظر
10 آبان 91 10:54
سلام عزیزم .امیدوارم روحیه ات بهتر شده باشه ..منتظرتیم بیای و آپ کنی

من خوبم دوستِ ماهم جدی میگم
ممنون که بیادمی
سعی میکنم آپ کنم عزیزم
پگاه مامان آرتین
10 آبان 91 12:15
عزیزدلم خوبی.حتما یک مسافرت باحال برو وروحیت روعوض کن.مثبت فکرکن وباانرژی مثبت جلوبرو.تو می تونی .فداتتتت.به ما سربزن
http://artinjan90.niniweblog.com

پگاه جووونی خوبم عزیزم خوب
چقد شرمندم که هنوز به آرتینم سر نزدم :-(
هیجان
10 آبان 91 14:40
دوست خوبم حالت رو میفهمم
وقتی یه نفر که برای ارامش خودش و خالقش خواست های اونا اجرا میکرده بیاد و داد بزنه وایسه جلو خالقش پس حتمن خیلی دلش پره و این خیلی خوبه که اینهمه با خدا دوستی که میتونی فریاد بزنی و حرف دلت و بگی و این و بدون که خدا میشنوه تو رو مطمئن باش عزیزم
گاهی واقعن پشت پرده ها رو ماها نمیتونیم ببینیم واسه همین هم تحمل خیلی چیزا برامون سخته امیدوارم زودتر هرآنچه صلاحته برات بوجود بیاد
منم منتظر نی نی هستم خوشحال میشم با هم حرف بزنیم

دیگه اونقدا هم دوست نیستیم! قدیما جفت مون عاشق هم بودیم یکسره همو خوشحال میکردیم/خدا و خودمو میگم
ممنون دوستم

مهی
11 آبان 91 11:09
سلام نفس جان
ایمیلت بهم نرسید
در ضمن چرا پست جدید نمیذاری مردم انقدر سر زدم تنبل خانوم

جدی؟!!!!!!!!!!!
الان چک کردن send شده که!!!
دوباره میذارم برات
مامان تنها
13 آبان 91 3:01
سلام
چه جالب
باز هم یه چیز مشترک دیگه
منم این ماه نتیجه نگرفتم
منم دلم شکسته از همه
مخصوصا از خدا
اصلا دیگه بهش هیچی نمیگم.
نه دعاهام رو برای خودم گوش میده نه دوستام
دوستت دارم نفسممممممممممم

چی بگم!!!
چیزی ندارم که بگم...
مامان سمانه
16 آبان 91 2:49
نفس جون خوبی
منو ببخش زیاد بهت سر نمیزنم از آپ کردنهای وب بردیا بدون چقدر سرم شلوغه (تنبلی نمیکنم آآ) فقط وقت نمیکنم
ولی به فکرتم دوست جونی


مامان سمااااااااانه جونم شما سرنزده عزیزین واسه من :-*
مامان آرشينا
16 آبان 91 13:58
دوست خوبم سلام .فقط اومدم بگم در برابر زندگي كم نيار .پرروتر از اين حرفاست .تو حتما موفق ميشي دوست خوبم اختصاصي لينكت كردم .دوست دارم اميدوارم دوستاي خوبي باشيم ايشالا خبر خوشو حتما با دستاي خودت توي وبلاگت با شادي مينويسي عسيس دلم .

مامان آرشینا خیلی منو شرمنده میکنینا ممنونم :-*
kiyanaz
17 آبان 91 22:46
-یعنی این رسم رفاقته؟؟؟؟نه درسته؟؟؟؟

عززززززززززززززیزم میام قربونت بشم با روحیه ای شاد
منتظر
22 آبان 91 8:02
بعد این همه انتظار آپ کردی ...ولی مطلبت رمز داره و گفتی تقاضای رمز نکنیم .........و این یعنی

میام پیشت عزیزم...
صوفی مامان رادمهر
24 آبان 91 11:08
دلم برات تنگیده بود اومدم پیشت...امیدوارم همیشه شاد باشین


عزیزمی تو :-*
زینب مامان زهرا ناز
25 آبان 91 3:23
سلام عزیزم واسه اولین بار اومدم پیشت نگران نباش استرس اصلا برات خوب نیست من خودم 2 تا سقط داشتم خیلی غصه خوردم دکتر هم بهم اجازه بارداری نمیداد که ناخواسته باردار شدم تا نه استراحت داشتم خیلی سخت بود وحالا یه دختر ناز دارم امیدت رو از دست نده تا بزودی مامان بشی ، لینکت میکنم خوشحال میشم به ما سربزنی
یاسمن مامان رادین
27 آبان 91 0:14
نفس جوونم ایشالا خدا همیشه با ارزشهای زندگیت رو برات حفظ کنه قربوون دل مهربوونت و اوون اشکهای رو گونه ات. الهی به حق همین روزهای عزیز به مراد دلت برسی
زینب (مامان فرشته آسمونی امیرعباس)
28 آبان 91 1:35
سلام ...
نمی خوام نصیحتت کنم ...
اما چه کنم که حرفهام بوی نصیحتی دوستانه داره ...
من ...
من یه مادر نصفه نیمه هستم...
یه مادر که فقط با خاطرات بچش داره نفس میکشه...
یه نگاهش کافی بود برای مجنون کردن من ...
من یه مادرم که هر روز دست روی شکمم میکشم و یه آه از ته دلم سر میدم و میگم جات خالیه آرزوی من ....
من یه مادرم که خاطره ی لبخند پسرم همیشه ی همیشه توی ذهنم نقش بسته ...
من حکمت خدارو با خورد شدن قلبم حس کردم...
من حکمت خدارو تو لرزش شونه های همسرم دیدم ...
من حکمت خدارو تو صدای لرزون پدرم شنیدم ...
من داغ نبودن پسرم و با مرهم حکمت خدا آرومش کردم...
نمیگم سخت نیست به بزرگیش قسم کمرم شکسته... خنده رو لبام خشک شده ... اشک همدم تنهای هام شده ...
اما امید همه ی همه ی روزنه زندگیمه ...
میدونم که خدا دوستم داره و داشته ...
هر که در این درگه مغرب تر است جام بلا بیشترش می دهند...
برای مادر چه جامی زهر آلود تر و کشنده تر از داغ نداشتن و پر کشیدن تیکه ای از وجودشه ؟؟؟؟
صبر کن ...پاداش صبرت اینقدری بزرگه که ارزش این همه سختی و داره ...
گلایه کن ازش ... گریه کن ...غر بزن ... اون تنها کسیه که اینهارو از سر بچگیمون میگیره و جای دعوا نموازشمون میکنه و به دل نمیگیره ...
دوست خوبم نمی خواستم نصیحت شه اما شد

زینب نازنینم تو هرچی بگی من سکوت میکنم به احترام اون قلب نازنینت :-*
محمد امین
12 آذر 91 17:33
سلام خاله جونی ... وقتی من تو دل مامانم بودم شما برام آرزوی سلامتی کرده بودین حالا من اومدم بگم که با قلب کوچولوم دعا میکنم که یه نی نی خوشگل بیاد تو دل شما خاله جونی اگه میشه لینکم کنین

وااااااااای منو بردی به مدتها پیش!!! اون موقع فک نمیکردم امروزم این باشه :-(
چشم حتما" لینک میشین