مادرااااااااانه

دومین دیدار

1391/12/4 12:16
نویسنده : مامی/آقای پدر
1,578 بازدید
اشتراک گذاری

از اونجاییکه تصمیم گرفتم همزمان تحتِ نظر دوتا دکتر باشم

امروز دوباره برام لحظه ی موعود بود/ لحظه ی دیدنِ تو

با یه وجودی که پر از هیجان واسترس بود اینبار وارد مطب خانم دکتر شدیم و خدا رو بی نهایت سپاس که ایشون به سرعت خونه ی کوچولوت رو توی دلم پیدا کردن و بر سلامت کاملِ شما صحه گذاشتن

ممنون که به سرعت قلبِ پر تپش ات رو نشون دادی, قلبی که ظاهرا" قلبِ توئه اما بخدا قسم که این روزها واسه زنده بودنِ من میتپه/ مامانی باور میکنی دیدنِ تپشش هر لحظه به من جونِ دوباره میده؟!؟

آقای پدر از تمامی لحظات فیلمبرداری کرد تا هرگز فراموش نشه این تکرارنشدنی هایِ زیبایِ زندگیمون

کنجدیِ خانه ی ما در تاریخ 2/12/91 عمری به اندازه ی 8هفته و 4روز و قدی به بلندایِ 1.8 سانتی متر داشت / نوشتم داشت چون تکثیر سلول های بی نظیرت به لطفِ خدا اونقدر زیاده که میدونم تا ما به خونه برسیم بلندقامت تر هم شدی (فدایِ قدت بشم من)

شاهکار کائنات, دردانه ی من مدتی است بواسطه ی حضور تو حس میکنم که خدایِ من در همین نزدیکیست, نه در آن بالا بالاهاااا / پس اینبار با فاصله ای نه چندان زیاد خدایا شکر, به اندازه ی تمامِ آفریده هات شکـــــــــــــــر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (33)

مامان امیــــــــرعلی(پســـــرک شیطـــون)
4 اسفند 91 15:01
ســـلام چند روز پیش پستـــ سورپرایز کــردن آقای پدر و خوندم خیلی زیبا بود ...
منم که داشتم میخوندم ی حسی داشتم چه برسه به آقای پدر ...
امیدوارم که بسلامتی و شـــادی این سفـــر 9 ماهه رو طی کنی ...
دوست داشتی تبادل لینکـــ کنیم ...
به ما هم ســـربزنی خوشحال میشیـــم ...

www.pesaraksheytoon.niniweblog.com

ای جوووونم :-*
باعث افتخار ماست مامانی
نفس
4 اسفند 91 17:03
خدارو شکرررررررررررر

انشالله سالهای سال قلب قشنگش براتون بتپه و وجود نازنینش دلگرمی زندگیتون باشه

مرسی نفسِ عزیز مـــــــــــن
ایشالا برایِ خودت....
نارینه
5 اسفند 91 0:28
بازم چشمتون روشن ... حالا مونده تا دلت آب بشه ... بذار بشه اندازه ی یه پرتقال تا ببینی و براش ضعف کنی ...

خوشحالم برات خیــــــــــــــــــــلی


ای جووووووووووونم کِی میرسه اینروزا که میگی :-))
مامان امیــــــــرعلی(پســـــرک شیطـــون)
5 اسفند 91 1:41
عزیز دلم ممنون ...
با افتخــــار لینکــــ شـــدی ...



:-*
مامان دخملی
5 اسفند 91 2:59
الهی عزیزممممممممممممممممممم
پس فقط مونده 30هفته دیگه میدونم سخته ولی زود میگذره و شب بیداری شروع میشه
بعد دیگه آقای پدر شبا باید تا صبح بیدار باشه و کنجد کوچولو رو نگه داره
خیلی هم خوبه بالاخره بچه داری سخته دیگه
عاشق این کنجدی هستم من
خدا نگه دار هر سه تاتون باشه
مواظب عزیز منم که توی دلت هست باش
خوب بخور به تغذیه ات خیلی خیلی اهمیت بده
:
* برای عزیز خاله

آره بابا چیزی نیست فقط 30 هفتست هههههههههههه
تا باشه ازین شب بیداری ها به خوبی و خوشی
من که میخورم اما کنجدی پس میفرست شون
مامانی درسا
5 اسفند 91 3:24
تبریک بایت حضور دوباره کنچدی و البته تپش قلب نازنینش ......

یه عالمه مرسی خاله ی همیشه مهربون :-*
الی
5 اسفند 91 8:13
ایشالا بوس کردن خود نی نیت

اینم یه بووووووووووووس زود از طرف من


ای جوووووووونم چه چسبید :-)))
یاسمن مامان رادین
5 اسفند 91 10:00
سلام عزیــــــــــــــــــــزم.

کنجــــــدی خاله خوش اومدی عزیزم

وای که چقدر خوشجال شدم مامان شدی.
مبارک باشه عزیزم.الهی که همه این روزها با سلامتی هر دوتوون بگذره.

همه خبرها رو براموون بذار.

مرسی یاسمن جووووووووووونی
توروخدا دعامون کن....
منا مامان الینا
5 اسفند 91 10:05
عزیز دلم انشالا که عمرش هزار ساله باشه و با شادی و سلامت کنار مامان پر از احساس قشنگش زندگی کنه الهی آمین
یاد دوران بارداری خودم افتادم که هر وقت میرفتم و دستیار دکتر صدای قلب فینگیلیم را میذاشت من با گوشی ام صداش را ضبط میکردم و هر وقت دلم واسش تنگ میشد با شنیدن تالاپ تلوپ تند تندش پر میکشیدم تا آسمون!ََ

من هنوز صداشو نشنیدم چون ترسیدیم بهش فشار بیاد! ایشالا اینبار به امیدخدا میشنویم و مطمئنم لذت بخشه/ خدا نصیبِ همه بکنه ایشالاااا
پگاه مامان آرتین
5 اسفند 91 11:51
تبریک مجددبه نفس جون وآقای پدرمهربون.فدای قد وقامت کنجد عزیزم.هروقت مطالب پراحساست ونوشته هایی که ازعمق وجودت ناشی می شه رومی خونم بی اختیاراشک تو چشمام حلقه می زنه.چون احساستو باتمام وجودلمس می کنم.حس زیبات مبارک

عزیزم :یک سوال :آیا فکرمی کنی دو پزشک درآن واحدمناسبه.باتوجه به اینکه هرکدوم ازمتخصصین دیدگاههای خودشونو دارن،یکی محتاطه اون یکی جسور،یکی درچارچوب کتابو علم دیگری واقع نگر،یکی اهل دارو دیگری استراحت ورژیم مناسب و...،
به نظرمن بهتره یکی شونو انتخاب کنی وبا یک پزشک که بیشتر وقلبا قبولش داری وبه کارش وتخصصش مطمئن تری جلوبری.
چون هنوزاول راهی وممکنه وجود دوپزشک باعث دوگانگی درکارها بشه وشماروسردرگم کنه.دوست عزیزم ماهم مثل تو عاشقانه منتظر اومدن کنجدیم.پس دوست ندارم هیچ خطری تهدید کنه.
می بوسمت توهم دستتو ببوس وروی دلت
بذار..
راستی اسم شما تو لینکای آرتین شد نفس مامان کنجد جوجو

مرسی بابتِ اینهمه لطف و تعریفتون خاله جوووونی امیدوارم همه تجربش کنن
چه خوب شد پرسیدی آخه خیلی ها این سوال رو پرسیدن که حالا جواب میدم: اولین دکترم یه خانم دکتریه که رییس یکی از بیمارستانای خصوصیه خوبیش اینه که مطب و بیمارستانش بغل خونمونه و من هروقت اراده کنم میتونم پیداشون کنمو سوال بپرسم اما متاسفانه خیلی ریلکسه و اصن محکم کاری نمیکنه برای بارداریم/ و اما اون یکی دکترم یه آقاییه که کاملا" قبولش داریم و حواست به همه چی هست اما مگه میشه براحتی پیداشون کرد! یا سوال پرسید آخه سرشون خیلی شلوغه!!
هههههههه ممنون بایت لینک جدید :-*
رویا
5 اسفند 91 14:35
سلام عزیزم
ورودتو به ماه سوم شیرین بارداری تبریک میگم.
انشاالله نی نی ت صحیح و سالم این دوران رو سپری میکنه و میاد بغلت


مرسی رویاس عزیزم الان هفته هاست که هرروز بیادت هستیم...
خاطره مامان برديا
5 اسفند 91 15:11
سلام عزيزم. خدا رو شكر كه حال ماماني و بابايي و كنجد جوني ما خوبه. با تعريف سونو رفتن و شنيدن صداي ضربان قلب ني ني كوچولوت انقدر لذت مي برم و ذوق مي كنم كه انگار خودم دارم دوباره اين لحظه ها رو تجربه مي كنم بارداري يكي از بهترين دوره هاي زندگيه. اميدوارم با تمام وجود از تك تك لحظه هاش لذت ببري

سلام عشقم/ ممنون/ البته ما هنوز صداش رو نشنیدیم که مبادا با بالا بردنِ فرکانس نی نی اذیت شه اما تکون خوردناشم توی مانیتور بی نظیره
راستی اینهمه داری لذت میبری یهو هوس نکنی دوباره بلهههههههههه :-)))))))
مامان ابولفضل
5 اسفند 91 16:20
سلام وبلاگ خيلي قشنگي داري..
با افتخار لينك شدي..

سلام عزیزززززززززززم ممنون
باعث افتخاره ممنون :-*
مهسا
5 اسفند 91 17:56
چقدر زیباست این روزا واقعا آدم حس میکنه روی زمین نیست وقتی صدای قلب عزیزشو میشنوه که داره درونش رشد میکنه .
قدر این لحظاتو بدون که عالترین لحظات زندگیه

حتما" مهسا جون/ حتما" قدر میدونم/ ازت ممنون :-*
خاله ازاده
5 اسفند 91 21:38
چطوری نفس خالهههههههههههه خوبی؟ عشقم عاشق صدای قلبتم منننن . خوشگلمی تو خیلی دوست دارم کی میای بغلت کنم اخهههه

ببین نفس بچه که بیاد کسی مامانشو نمیبینه خخخخخخ

هه هه هههههههههه یهله متوجه شدم منو ندیدین :-)))

مامان احسان
6 اسفند 91 8:48
سلام گلم هزار تا بوس برای تو و ( یکدفعه اومد توی ذهنم که بگم دختر گلت ) نی نیه نازت

هه هه ههههههههه یعنی دخمله؟؟
ما هم یه عالمه دوستتون داریم بوووووووس :-*
مامان محمد امين
6 اسفند 91 8:51
آرزوي شادي و سلامتي براي شما و كنجد كوچولومون

مرسی مامانی خیلی خوبین :-*
مامان یاسمن ومحمد پارسا
6 اسفند 91 8:58
عزیزم خیلی قشنگ احساساتت و بیان کردی خوش به حال این نینی ناز که از حالا مامان به این با احساسی و مهربونی داره

شما که همیشه به ما لطف داشتین و داریم اینو یادمون نمیره :-*
مرضیه
6 اسفند 91 9:43
خدارو شکر عزیزم .... قربون اون قلب کوجولو ... انشاا.. همیشه سالم باشید و 120 سالگیشو با هم جشن بگیرید

خاله مرضیه جونی ممنون :-*
مرسی که به فکرمونین ;-)
الناز
6 اسفند 91 10:11
به قول شاعر:
قیامت قامت و قامت قیامت...قیامت می کند این قد و قامت...موذن تا ببیند قامتت را.... به قد قامت بماند تا قیامت....
تقدیم به جوج با هوار تا آرزوی خوب

الناز جوووووووووووونی مرسی :-)))
جیگر مامان
6 اسفند 91 16:35
سلام
مامانم همیشه به شما سر میزنه
شما به ما سر نمیزنید
تازه ما لینکتون کردیم
ولی شما نه
گریهههههههههههههههههههههههههه

واقعا" عذر میخوام نمیخواستم شما یا مامانتونو ناراحت کنم اما باور کن خیلی توی قید و بند لینک و داستاناش نیستم/ وبلاگ مامان مهربونتم همیشه میخونم جیگرررررم :-*
ریحان...
7 اسفند 91 13:44
خداروشکرکه دوباره کوشولوت ودیدی..........
برای منم دعاکن دلم خیلی تنگه همون کوشولویی هست که الان توشکم توهست ومن ازش بی بهره ام

چشم عزیزم بخدا یادم نمیره/ شمام برای منو کنجدی دعا کن
مامان علیرضا
7 اسفند 91 19:53
مبار ک باشه

ممنون مامانی :-*
مینا
7 اسفند 91 21:38
سلام دوست عزیز، چه وبلاگ خوبی داری .... تمام مطالب وبلاگتو خوندم ... ای کاش روزی برسه که یه نینی کنجدی درون من باشه
میشه یه سوال بپرسم؟ چرا میخوای زیر نظر دو پزشک باشی؟ به هر دو پزشک میگی که پیش دو پزشک میری؟

امیدوارم هروقت دلت خواست نی نیت رو توی دلت حس کنی و منتظر نمونی
نه به هیچ کدوم نگفتم
دلیل انتخاب دوتا دکتر رو تو کامنتای قبلی توضیح دادم عزیزم
مامان دخملی
8 اسفند 91 2:53
سلام
پس چرا نظر ما رو تایید نکردییییییییییییییییییی


روم سیاه وقت نکردم بخدااا :-(
مامان ستاره
8 اسفند 91 16:38
الهی فدای اون قلب نازنینت عزیزم.اینقده ذوق میکنم از خوندن مطالبت که حد نداره.

مرسی مامان ستاره تو همیشه خوب و مهربون بودی برام :-*
دایی جون (رایان و باران)
8 اسفند 91 20:14
خواهر زاده های منم از خاله مهربونشون ممنونن و برای کنجدیش دعا میکنن مث اون روزا که خاله براشون دعا میکرد و نگرانشون بود
یادم نمیره چقدر نگران مریم بودی خدا داره جواب مهربونیهات و میده همیشه دعاتون میکنیم

الهی من قربونِ دوتاشون برم که انقده ماهن و دایی خوبی مثه شما دارن/ اون روزایِ مریم جون رو یادم نمیره واقعا" از تهِ دلم براش دعا میکردم و اشک توو چشمام جمع میشد تا بیاد و بگه حال نی نی ها خوبه/ خداروشکر که دوتاشون تندرست و سالمو زیبا کنارش هستن خیلی دوستشون دارم ....
مریم
11 اسفند 91 1:43
سلام دوست عزیرم وبلاگ بسیار زیبایی دارید مطالبتون خوندم و اشک ریختم خوشحالمکه نتیجه گرفتید برای منم دعا کنید که خدا دامنمو سبز کنه من شما رو لینک میکنم لطفا شما هم منو به اسم خلوت مادرانه. مریم جون لینک کنید،بهم سر بزنید خوشحال میشم.

ممنون عزیزم
چشم حتما" بهتون سر میزنم
دختر برف
11 اسفند 91 2:22
سلام

تبریک تبریک تبریک یه عالمه

منو یاد روزی انداختی که از هیجان

بچه دار شدن داشتم سکته میزدم

الهی همیشه لبت خندون باشه

به وب منم سر بزن خوشحالم میکنی

مرسی دوست خوبم
چشم حتما" میام

منتظر
12 اسفند 91 11:35
سلام عزیزم بازم وجود کنجدی رو بهت تبریک میگم ایشالا همیشه این شادی و خوشحالی واسه مامی و آقای پدر موندگار باشه ..مامی جون یه خواهش میشه رمزتو بهم بدی مطالب قبلیت رو بخونم ؟

منتظر عزیزم پست های رمزدارم حاوی یکسری عکسهای خصوصی و خانوادگیه که فقط اجازه دارم به دوستانی بدم که منم عکسهای رمزدار خصوصیشونو دیده باشم
بازم ممنون که همیشه کنار مایی و باور کن منو کنجدی هم از ته دل برات آرزوی اومدنِ نی نیت رو داریم/ میبوسمت :-*
سهيلا
13 اسفند 91 12:22

من توي خونه نت ندارم و كامي .خيلي وقت بود ميخواستم بيام بهت سر بزنم الان يهو سورپرايز شدم يه عالمه .باز مباركه دوست خوبم

ممنون سهیلا جووونم :-*
سهيلا
13 اسفند 91 12:24
♥Iloveyou♥
Iloveyou♥
♥♥Iloveyou♥♥
♥♥♥Iloveyou♥♥♥
♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥
♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥
♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥
♥♥♥Iloveyou♥♥♥
♥♥Iloveyou♥♥
♥Iloveyou♥


منم از همینا که خودت نوشتی :-)))
شقایق مامی گلدونه ها
14 اسفند 91 16:57
عاشق اینم که همش، به ساعتم نگاه کنم
قلبمو بی قرار تو، لحظه رو چشم به راه کنم
برای اینکه برسی، فقط خدا خدا کنم
من که دارم حس میکنم، خودمو تو ثانیه ها
دلم واست تنگ شده بود، واسه خودت واسه هوات
واسه یه ذره دیدنت، حتی واسه صدای پات
خیلی زیاد دوست دارم، دوست دارم بیشتر از هر چی که هست

شقایق جووونی :-*