من فقط لم داده بودم که.......
واسه خودم لم داده بودم که یهو تلفن زنگید و ما رو واسه جشن تولد یه نی نی دعوت کردن منم که سرم درد میکنه واسه تولد
واسه خودم لم داده بودم که سر و کله حمید جونم پیدا شد اگه گفتین توو دستش چی بود یه بلیط تئاترکمدی موزیکال که مدتها بود جور نمیشد بریم و این یعنی 3ساعت خنده از ته دل
واسه خودم لم داده بودم که خبر رسید یکی از دوستامون واسه تولد خانومش دعوتمون کرده و این یعنی 5-6 ساعت بترکون
واسه خودم لم داده بودم که سونیا عزیزم sms زد "سلام نفس جونم خدا خواست و بالاخره جواب آزمایش منم مثب شد" و این یعنی یه دنیا خوشحالی برای من و ساعتها اشک شوق ریختن
واسه خودم لم داده بودم که باز هم خبری خوش از خود بیخودم کرد که میگفت "بلیط جور شد پیدا کردن هتل با تو" باورم نمیشد من 15 سال بود که دلم برای دیدن این بزرگ مرد می تپید و همیشه دلم میخواست قبل از اومدن نی نی از نزدیک ببینمش اما چرا جور نمیشد نمیدونم! بله اینجوری شد که منم راهی مشهد شدم و برا همتون دعا کردم و مطمئنم که وسط اون شلوغی خدا صدای منم شنید چون خیلی مهربونتر از اونیه که ما تصورش رو میکنیم
واسه خودم لم داده بودم که نه دیگه بخدا همه کارام مونده بود دیگه لم نداده بودم
و باز هم اخبار نی نی:
عکس رنگی و تست a.m.h انجام شد و خدا رو شکر همه چی نرمال بود ظاهرا" فقط نی نی سر به هواست و معلوم نیست کجا داره واسه خودش میچرخه که اینورا پیداش نمیشه
مادر جون تو که نیومدی بی زحمت اینماهم نیا که واسه مسافرت عید بابایی با دوستاش کلی برنامه ریزی کرده و بلیط و هتل هم رزرو شده خلاصه که اموال بابا رو به باد نده من قول میدم خودم توی مسافرت عید براش به باد بدم
از اونجایی که ما نی نی نداریم پس عکس نی نی هم نداریم پس خومونو تحویل میگیریم و از رویدادهای اینماه خودمون عکس میگذاریم
لطفا" دوستانی که رمز رو ندارن و تمایل به دیدن عکس ها دارن خبرم کنن