سال نو مبارک...
بالاخره سالِ نو از راه رسید! شاید هیچکس بیشتر از من از رفتن به یک سالِ جدید خوشحال نباشه و شاید هیچکس غیر از خدا علت این خوشحالی رو ندونه تنها چیزی که همیشه از خدا خواستم سلامتی و آرامش بوده و بس!
خدای خوبم امسال با ما بِه ازین باش....
کوچولوی دوست داشتنیه من سال نوت مبارک
امسال بیشتر از هروقت دیگه ای دلم میخواد بیای پیشم تازه خانم دکتر هم حدودا" 3ماه بهت فرصت دادن که تشریف بیاری تویِ دلِ مامانی در غیر اینصورت ایشون با یه لبخند زیبا متوسل به زور و کارهای غیر معمول میشن فکرشـــــــــــــو کـــــــــــــــنپس بیا و بذار همه چیز در صلح و صفا پیش برهبیا و بدون که مامانی با یه دنیا عشـــق تمام قد انتظارِ اومدنت رو می کشه
راستی اینم بگم که بابایی فیلش یاد هندِستون کرده و دوباره به فکر رژیم گرفتن افتاده اونم 45 روزه
یکی هم نیست بهش بگه آخه مردِ حسابی فعلا" ازین سفره رنگین لذت ببر و برو نی نیه سر به هوات رو بیار بعدش از اونجاییکه دیگه خانومت دست به سیاه و سفید نمیزنه خودت خود به خود میری توو رژیم اونم 9ماهه
چندتا از عکس های سفر عیدمون رو با همون رمزِ سابق توی پست بعدی به یادگار میذارم