مادرااااااااانه

امروز که تو نیستی...

1391/1/29 17:17
نویسنده : مامی/آقای پدر
812 بازدید
اشتراک گذاری

چقدر سخته که تویِ دلت یه غم بزرگ باشه اما نتونی با عزیزترین فردِ زندگیت درمیون بذاریش

چقدر سخته که کوچولویی رو که خدا تویِ دلت میذاره یه روز بیاد ازت پس بگیره و براحتی بهت بگن: "حتما حکمتی توش بوده" و تو نباید دم بزنی

چقدر سخته که یکسال از پرکشیدنت میگذره و هنوز برنگشتی توی دلم

چقدر سخته که دائم بشنوی خدا خیلی مهربونه و قدرتش نامتناهیِ اما همین خدا میاد و یه دنیا غم تویِ دلت میذاره و تو باید شاکر باشی

چقدر سخته که جمله ی "خدایا شکر که مرا لایق مادر شدن دانستی" را مدام ببینی و تو دائم مرور کنی گذشته ات را که چه کردم که اکنون خدا مرا بی لیاقت دانسته!

چقدر سخته که وسط شلوغی احساس تنهایی کنی و به دنبالِ جایِ خلوتی برایِ اشک ریختن باشی تا مبادا اشکات آزرده کنه قلبِ اونایی رو که دوستت دارن

چقدر سخته که تمام امیدت/دلبستگیت/وجودت/لحظه به لحظه زندگیت رو با نفس های مردی گره بزنی که نتونی فقط اونو برایِ خودت بخوای و باید با اون همه چشمایِ خیره به خوشبختیت تقسیمش کنی 

چقدر سخته که امروز تو نیستی و گه گاه آقایِ پدر..............

و چه آرامش بخش است وقتی میشنوی فراموش نشدی و دوستی در بهترین یا حتی سخت ترین شرایط برایِ برآورده شدنِ آرزویِ تو آمین میگوید

خدایا با قلبِ همیشه مهربونت ببخش بی صبری هایم را و باز هم شکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر بخاطر همه چیز بخصوص مردِ رویایی ام که برایِ بدست آوردنِ او هم همینقدر عذابم دادیو من همینقدر غُرغُر کردمچشمک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (62)

مامان ترنم کوچولو
29 فروردین 91 17:31
سلام عزیزم.بازم خدا رو شکر که خدایی هست که به درد و دلامون گوش کنه هستی بیا تو نی نی گپ
عمه جونی
29 فروردین 91 17:40
امیدوارم زودتر نی نی کوچولونون بیاد و شادی و مهمون دلتون بکنه
مامانی درسا
29 فروردین 91 17:49
نفسی برو خصوصی
مامان یسنا
29 فروردین 91 18:48
منم یه امین میگم واسه آرزوها و دعاهات عزیز دلم
مامان ترنم کوچولو
29 فروردین 91 20:06
عزیزم لینکیدمت
مامان طاها
30 فروردین 91 1:17
اخه عزیزم چقدر قشنگ نوشتی خدا بالاخره جوابتو میده گلم من برای ارزوت امین گفتم میبوسمت
مامان الینا
30 فروردین 91 12:23
من شنیدم که خدا هرکسی رو بیشتر داره بیشتر آزمایشش میکنه انشاالله که خدا هم دیگه زودتر دست از این امتحان کردنش برداره وزودتر به همه اونایی که نی نی ندارن نینی بده الهی آمین
بهاره (مامی آریا و پوریا)
30 فروردین 91 12:50
ممنون که به وب پسرام اومدی . با تمام وجودم برای پایان این انتظارت دعا میکنم. خدا صداتو میشنوه.
ثمين
30 فروردین 91 13:50
بهار
30 فروردین 91 14:24
ممنون نفس جون از اینکه به وبلاگم سر زدی امیدوارم خدا بزودی دلتو روشن کنه عزیزم بوسسسسسسس
مامان سحرناز
30 فروردین 91 22:56
گل من اگه تو خوشحالیها خدا کنارمون قدم برمیداره ،زمان ناراحتی تو بغل خدائیم ،مطمئن باش که خدا انقدر دوستت داره که تا الان زمین نذاشتتت،ولی امیدوارم که ایندفعه خدا دوست داشتنش رو با عطا کردن یه فرشته ی ناز بهت بچشونه خوشحال میشم که بهمون سر بزنی و اگه مایل بودی تبادل لینک داشته باشیم راستی اگه اشکالی نداره برای دیدن عکسات رمز .........
نسیم
31 فروردین 91 14:06
عزیزم تو یکی از لایقترین مادرانی هستی که میشناسم ... اینکه تو مهربان و دل پاکی ...
مامان ترنم کوچولو
31 فروردین 91 14:14
سلام عزیزم رای گیری شروع شده تو پست رای گیری منتظر رایتون هستیم.noruz1391.niniweblog.com
سارا(مامان شهیار)
31 فروردین 91 14:43
سلام نفس جون... اول:خیلی خیلی خوشکلی دوم:الانه از زندگیت لذت ببر عزیزم... سوم:تروخدا اینجوری ننویس انشاا.. خدا همه ی خواسته هاتو برآورده میکنه...منم اگه خدا قبولم کنه به عنوان بندش (که گمون نکنم )برات دعا میکنم
نارینه
31 فروردین 91 16:11
خدا زود زود دلت رو شاد میکنه ... هر روز به یادت هستم ... توکل بر خدا عزیزم ...
فرینام
31 فروردین 91 23:00
اسمش را میگذاریم؛ دوست مجازی اما آنسو یک آدم حقیقی نشسته خصوصیاتش را که نمیتواند مخفی کند وقتی دلتنگی ها و آشفتگی هایش رامینویسد وقت میگذارد برایم، وقت میگذارم برایش ... نگرانش میشوم دلتنگش میشوم وقتی در صحبت هایم، به عنوانِ دوست یاد میشود مطمئن میشوم که حقیقی ست. هرچند کنار هم نباشیم هرچند صدای هم را هم نشنیده باشیم، من برایش سلامتی و شادی آرزو دارم هرکجا که باشد سلامتیه دوستانی که مجازین اما از 100 تا دوست حقیقی با ارزش ترن
سمیه : مامان مسیح مقدس
1 اردیبهشت 91 12:31
سلام عزیزم...ممنونم که به ما سر زدین... از تعریفتون هم ممنونم... چشم حتما....من رمز رو براتون توی یه نظر خصوصی گذاشتم...
مریم(رایان و باران)
1 اردیبهشت 91 21:14
سلام نفس من خوبی؟نبینم ناراحتیتو گلم.از ته ته ته دلم همش برات دعا میکنم عسلم. همچنان منتظر خبرای خوبتم.
آسیه
2 اردیبهشت 91 10:47
سلام دوست جون مهربونم نبینم غمت رو عزیز دلم ..... منم وقتی منتظر بودم و غر غر میکردم همسرم میگفت خدا گذاشته بهترین رو بهمون بده ...عزیزم در مورد تو هم همینطوره عزیزم خدا میخواد بهترین رو در بهترین زمان بهت بده ولی من مطمئنم انتظارت دیگه زیاد طول نمیکشه گلم منتظر خبرای خوبت هستم عزیز دلم
یاسمن مامان رادین
2 اردیبهشت 91 16:52
سه چيز در زندگي كه وقتي از كف رفتند باز نمي گردند Time زمان Words گفتار Opportunity موقعيت *** Three things that humans make سه چيز انسانها را مي سازد Hard Work كار سخت Sincerity صميميت Commitment تعهد .................................. الهی هرچه زودتر به آرزوهات برسی گلم. به ما هم سر بزن
یاسمن مامان رادین
2 اردیبهشت 91 16:53
راستی اگر ممکنه بهم رمز بده روی ماهت رو ببینم
مامان عرشیا
2 اردیبهشت 91 17:15
عزیزم خیلی قشنگ نوشتی . اینقدر غصه نخور ایشالا که بزودی خدا یه نینی ناز وتوی دلت میزاره . خدا بزرگه عزیزم ناراحت نباش .
مامان عرشیا
2 اردیبهشت 91 17:24
عزیزم لینکیدمت
مامان سمانه
3 اردیبهشت 91 4:57
وای قربونت برم با این دل پر میدونم خیلی سخته اما این روزها موندنی نیست یه روزی میاد و میگی چقدر الکی بی تابی میکردم هنوز وقتش نبود اون روز عزیز دلت تو شکمت داره وول وول میکنه و تو لذت میبری به امید اون روز که خیلی دور نیست
مونا مامان کیان
3 اردیبهشت 91 16:47
سلام عزیزم انشاءالله که خدا به قلب مهربونت نگاه میکنه و به زودی دامنت سبز میشه. انشاءالله زودی مامان میشی گلم الهی آمین
خاطره مامان بردیا
4 اردیبهشت 91 14:05
عزیزممممممممممممممممممممممم قربونت برم که داری این همه انتظار می کشی مطمئن باش دیر نشده و لایق مادر شدن هستی گلم
خاطره مامان بردیا
4 اردیبهشت 91 22:02
گلم خصوصی داری
سارا
5 اردیبهشت 91 18:19
از ته دل برات دعا می کنم منتظر خبرای خوبت هستم
ازاده مامانه هانا
5 اردیبهشت 91 22:54
سلاااااااااااام خاله نفس مهربووووووووووونم . خیلی خوبی خیلی بی ریا نوشتی به دلم نشست نوشته های قشنگت منم همین جوری به خدا غر میزنم . خودش میدونه تو دلمون هیچی نیسس. عاشقشیم. مگه نه؟ دوس دارم بیشتر باهات اشنا شم گلمممممممم یکم دوتایی غر غر کنیم
ازاده مامانه هانا
5 اردیبهشت 91 22:55
منم رمززززززززززززززززززززززززززززززززززززز
ازاده مامانه هانا
5 اردیبهشت 91 23:00
امشب شب عزیزیه خدا رو قسم دادم به همین ساعت های پر از دعا ،دامنت و سبز و دلت وشاد کنه دوستممممممممممم کلاس یوگا میری راستی؟ من رفتم خیلی تاثیر داشت . البته الان نمیرم و حسسسسسسسسسابی قاط میزنم ناجووووووور
خاطره مامان بردیا
5 اردیبهشت 91 23:04
خصوصی رو درباب
مامان سحرناز
5 اردیبهشت 91 23:19
سلام دوست خوبم ممنون از رمز و از اینکه بهمون سر زدی ،با اجازتون من شما رو لینک کردم و خوشحال میشم که شما هم افتخار بدین و ما رو بلینکینآرزو میکنم که جوانه زدن هر برگ آمینی باشه برای آرزوهای قشنگت دوست مهربونم
سمانه مامان کیمیا
6 اردیبهشت 91 13:41
سلام عزیزم ایشالا به زودی صاحب یه نینی تپل مپل و خوشمزه میشی گلم خصوصی واست میزارم رمزو
مامان عرشیا
6 اردیبهشت 91 20:43
سلام عزیزم خوبی .میخواستم عکسهات را ببینم .بهم رمز میدی ؟؟؟؟؟؟؟
خاطره مامان بردیا
7 اردیبهشت 91 12:04
خصوصی
ازاده مامانه هانا
7 اردیبهشت 91 15:08
سلاااااااااااااااااااااااااااااام این دفه یه سلام آشنا تر از قبللل .. اخه این دفه صورت ماهتو دیدم. چقد تو نازیییییییییی عاشقتمممم بووووووووس. خوش تیپ. خوشگل و باسلیقه واااااااااای اون روسری نارنجیه خیلیییییی بهت میاد . همشون قشنگه البته . ماه شب 14 . راستی خیلی به هم میاید. من فضولم اخه نظر ندم میمیرمممممممممم. خدا یه نینی سالم و ناز مث خودتون بهتون بده انشااله. چن روز همش به فکرتم . برات دعا میکنم همیشه خدا و اخه وقتی نوشته هاتو میخونم یاد خودم میوفتم. فقط استرس نداشته باش همین. بوس واسه دوست خوشگلم
ازاده مامانه هانا
7 اردیبهشت 91 15:10
راستی اتو دستش نمیدم
الی مامان
8 اردیبهشت 91 7:54
دوست نازنینم چقدر سخت است در فاصلهای کوتاه داشتن و نداشتن بهترین چیزها بی واسطه و دخالت دست هایت ، چقدر سخت است تمام آنچه را که زیبا به قلم کشیده بودی تجربه کردن.... اما چه آرامشی دارد وقتی با تمام وجودت تاروپودت سلول های بدنت حس می کنی کسی که خالق همه آن سختی هاست در همین نزدیکی به تماشای دل و دست و دیدگان صبورت نشسته و مشغول نوازش دل دریایی توست حکمتش را سپاس داده هایش را شکر و توانگریش را تسلیم باید و... او تو را قادر به همه ی اینها دیده است الهی به حق همه ی الطاف بیکرانت روزیش کن آنچه دل صبورش می طلبد عنایت خاصه ات را ارمغان این روزهایش قرار ده تا پیامبر مهربانی تو شود و همه جا از رافت یگانه الهش سخن براند آمین به حق همه ی خوبی ها
خاطره مامان بردیا
8 اردیبهشت 91 22:30
به به قالب جدید مبارککککککککککککک
مامان طاها
9 اردیبهشت 91 19:09
سلام من برگشتم واییییییییییییییییی چرا قالبتو عوض کردی این قالب بهت نمیاد
مامان رها
9 اردیبهشت 91 21:59
سلام عزیزم من هم یه روزی مثل تو بودم ..امیدوارم تو هم یه روزی هر چه زودتر مثل من بشی و نی نی نزاره بخوابی راستی با اجازه لینکت میکنم خوشحال میشم شما هم همین کارو بکنی
مامانی درسا
10 اردیبهشت 91 2:23
عزیزم نیستی دلمون واست تنگیده ..... اگه اومدی واسه پستای رمزدار رمزو خواستی بهم بگو ......دوست دارم ....
مهتاب
10 اردیبهشت 91 11:40
الهی غمتو نبینم . خدا با صابرین . یک روز منم دلم گرفته بود واین حرفها رو به دکترم گفتم خندید گفت انقدر با بچت بازی میکنی که دیگه یادی ازاین لحظه ها نمی کنی وهمونی که گفت شد. امیدوارم توی دلت یک غنچه زیبا جوانه بزنه که همه غمهاتو ببره
مامانی درسا
10 اردیبهشت 91 12:12
گلی نفس برو خصوصی
مامان آتین
11 اردیبهشت 91 0:02
از خوندن حرفای دلت غصه ام گرفت ... ناراحت شدم... بغض کردم...فکر کنم چشمامم خیس شد! از صمیم قلب برات دعا میکنم. ایشالا که خدا صداتو شنیده و به زودی زود یه پست از خوشحالی جواب + آزمایشت می بینم ... انشالله
مامان طاها
11 اردیبهشت 91 13:24
قوربونت برم که اومدی وکلی جوابمو دادی میبوسمت هزارتا
مامان آتین
11 اردیبهشت 91 18:08
قربونت عزیزم خیلی لطف داری بوووووووووووس
مامانی درسا
12 اردیبهشت 91 7:24
نفس گلی . خصوصیمو گرفتی عزیزم ...... راستی اگه دعای من قبول باشه بخدا روزی صد دفعه واست دعا میکنم دوست گل من
مامانی درسا
12 اردیبهشت 91 11:44
نفسی عزیزم ..... خیلی دوست دارم ..... ممنون که همرام اومدی به ورق زدن خاطرات تلخ و شیرینم .... عزیزم جمع خانوادگیتون همیشه سبز و پاربرجا باشه ..... راستی من خوزستانیم .. با ماشین 6 تا 7 ساعت از مسیر چدید راه است .
مروا مامی پویان
12 اردیبهشت 91 20:09
نفس جونم عزیزم مگه تو فیس بوک عکس های پویان رو ندیدی فدات شم ببخش نمیرسم وبلاگش رو اپ= کنم به خدا دیگه برام وقت نزاشته بچم مریض هم شده ویروس زده به گوش بچم براش دعا کن زودی خوب بشه راستی مگه میتونی عکس نی نی نازت رو به من نشون ندی میکشمتتتتتتتتتتتتتتتت ایشالله زودتر نی نی نازدارت میاتد تا ببینی من بیچاره چی میکشم با بیخوابی و بقیه امور ههههههههه
مامان ریحان
13 اردیبهشت 91 14:46
salam azizam mamnon ke behem sar zadi khanom bishak rozaye shadi dar entezaretone khoshhal misham bazam bebinameton doste aziz
مامان سها
13 اردیبهشت 91 23:26
فقط اينو بدون خيلي غصه خوردم وقتي وبتو ديدم و همه پست ها ... منم براي بدست آوردن مرد زندگيم خيلي عذاب كشيدم بعدشم خيلي مشكلات پيش اومد ... براي سلامتي دخترم ... خودم ... تنهايي مون و خيلي چيزاي ديگه ... ايشالا به هر چي بخواي مي رسي نگران نباش خدا بزرگ تر از اين حرفهاست ... از حرفاي آدمها ...
ازاده مامانه هانا
15 اردیبهشت 91 12:34
چرا نمیای اپ کنی نمیدونی دلم برات تنگ میشههههههههههههههههه
مامان مریم
15 اردیبهشت 91 15:28
سلام منم یه مامان منتظرم لینکت کردم اگه دوست داری به منم سر بزن دعا میکنم برات ..دعام کن
ازاده مامانه هانا
15 اردیبهشت 91 18:50
راستی عضو فیس بوک نیستم اما شاید به زودی عضو شم اگه شدم ادرسشو حتما بهت میدمممم بوووووووووووووووووووووس
دخترک
15 اردیبهشت 91 19:14
سلام همه وبلاگتونو خوندم. من هم مثل شما عاشق نی نیم ولی با این تفاوت که من مجردم. شاید باورتون نشه ولی گاهی از فکر اینکه در آینده خدابهم نی نی نده دیوونه میشم. برای همه ی آرزوهاتون تو دلم آمین میگم. به اون که اون بالاست توکل کنید و هیچوقت هیچوقت نا امید نشید. به منم سر بزنیدو اگه دوست داشتید رمزو بهم بدید.
دخترک
16 اردیبهشت 91 11:19
سلام خوش تیپ خانومی امانتدار رمزتون هستم.همیشه از دیروز که اومدم اینجا سر همه ی نمازام واستون دعا میکنم. ایشالا خدا به همچین مادر لایقی یه نی نی ناز سالم بده. لینک شدید عزیزم
سونیا
16 اردیبهشت 91 12:48
سلام گل نازم...چقدرررررر زیبا نوشتی...واقعا حال کردم از سبک قلمت..بابا یکم به ما هم یاد بده وب این بچه رو آپش کنیم...نمیدونم واقعا چی باید گفت...اما دلم میگه یه روز همه این تلخیها جاشو به یه شیرینی دلچسب و گوارا خواهد داد...و مطمئنم شیرینیش اینقدرررررررررر زیاد خواهد بود که معنای تلخی رو فراموش خواهی کرد برسه به خاطرات تلخ!!خلاصه مثل همیشه آمین میگم به آرزوهای قشنگت که با خدای بزرگ درمیون گذاشتی
سونیا
16 اردیبهشت 91 12:49
راستی رمزتو بهم ندادیااااااااااااا...منتظرم
مامان سمانه
17 اردیبهشت 91 7:07
به یادتم
negin
24 تیر 91 16:18
ویلاگ خوبی داری آپم